نــام کتــاب: شجــــره نامــه خانــدان سعیــدی
تــــالیــف: حـــــــاج جعفـــــر سعـیــــدی
حروف چینی و صفحه آرایی: سمــــانه سعیــــــــدی
مـرکــز پخش ســـــــــــــاری
تقدیم این مجموعه...
v
بزرگان گذشته و حال سعیدی
v
به پدر ارجمندم که به من اموحت چگونه زیستن را
v
به مادر معززم که به من بخشید گرمای زندگی را
v
ازآنجاییکه اولین تجربه حقیردراین زمینه می باشد طبیعتا" از معایب ونواقص بری نمی باشد نگارنده بر خود فرض می داند از همه عزیزانی که در فراهم آمدن این مجموعه کوشیده اند صمیمانه سپاسگزاریم .
v
به مشوقاتم حاج پرویز سعیدی فر،مهندس عزت ا.سعیدی و،نصرت ا. سعیدی قدرشناسم
به زحمات حاج ارسلان سعیدی کربلایی،بهروز سعیدی،حسین عبدی و،ناصر سعیدی قدر دانیم
از یاری اداره حج اوقاف که از توضیحات آنهاوکتابخانه مرکزی ساری ممنونم
- ازبهزادسعیدی مرحوم،مسعودسعیدی حاج،بیژن سعیدی،منصورسعیدی که مدارک دادند متشکرم
همسفرهایم به دامغان جهت تحقیق کربلاییهاعباس سعیدی،حسین سعیدی و،لطف ا. سعیدی فر سپاسگزارم
کاستی های این مجموعه را به منت پذیرا هستم و چشم به راه راهنمایی همه عزیزان و سروران هستم. «برگ سبزی است تحفه ی درویش»امید است که اربابان فضل و ادب و دوستداران تاریخ و اقوام و حامیان آداب و سنن حقیر را در تحریر آثار بعدی راهنمایی نمایند
مقدمه
یکی
از شاخه های علم تاریخ شناختن نسب نامه و مشخصات واسامی نژادها و طبقات و
قبایل مختلف
می باشد به خصوص اگر محقق بخواهد در کنار حوادث و رویدادها
شناختی از افراد دخیل در آن
حوادث را نیز حاصل نماید دراین میان تهیه ی نسب
نامه و شناخت نام اقوام و فرق می تواند به شناخت
افراد مختلف موثر و کمک نماید.
شجره نامه
از
آن به«نسب نامه»یا«شجره النسب» نیز تعبیر می گردد فهرستی است کامل از
اجداد افراد مختلف
که با تفحص و دقت در آثار و احوال ایشان تهیه می
گردد.نوشتن تاریخچه انساب واجدادوتهیه ی
شجره نامه هر چند از مواردی است که
تاریخ پژوهان به ویژه علاقمندان به تاریخ سلاطین،پادشاهان و
بزرگان جهان
به آن رویکرد قابل ملاحظهای دارند.اما در بین سایر افراد و اقشار جامعه از
جمله
سادات،اشراف زادگان،علماءوشخصیت هاازاهمیت خاصی برخوردار است چون فرد
می خواهد
بادانستن اسامی ومشخصات اجداد و آبای خوداز پیشینه فرهنگی،اعتقادو
به قولی از هویت مسبوق
خویش آگاه گردد
نسب نامه
غالبا" می تواند دو نتیجه اساسی رابرای یک خاندان به دنبال داشته باشد
اولا: اینکه فرد از اجداد وانساب خود آگاه شده و می شناسد که به کدام طایفه تیره وخاندان تعلق دارد و به قولی بهتر ریشه ی شناسنامه ای افراد را روشن می سازد.
دوم: اینکه می تواند مایه مباهات،آبرومندی وحفظ هویت فامیلی گردد بدین نحو که فرد با دانستن ویژگیها واسامی بزرگان طایفه خود به نقش و جایگاه خود دراین بین آگاه شده و لاغب خواهد شد که به انحاء مختلف از این نقش محافظت نماید.
از سویی: تهیه ی شجره نامه توسط فردی از یک خاندان هر چند گامی است دشوار که با یاری و مساعدت بقیه ی اعضاء فامیل امکان پذیر خواهد بود. اما نوعی تشکر و تقدیر از کسانی است که برای خاندان او افتخار آفریدند و با زندگی خالصانه و پاک خود افتخاری فراموش ناشدنی رقم زدند افتخاری که لزوم زنده نگه داشتن آن موجب گردید تا افرادی از خاندان به فکر ماندگار نمودن آن نمایند.
مجموعه ی حاضر که حاصل تلاش و تکاپوی فراوان برای تهیه شجره نامه و نسب نامه خاندان «سعیدی» است در راستای همین هدف بود که خواستیم تا در قالب یک شجره نامه یاد و نام بزرگان فامیل را گرامی داشته و برای نسل حاضر و نسلهای بعدی شناخت نامه ای هر چند مختصر ارائه نمائیم.امید است که در نظر اهل خاندان مفید افتد و ارواح پاک آباء و اجدادصلحامحشورگردد«آمین»
تابستان1383 حاج جعفرسعیدی
خدا قوت
کتابی که اینک پیش روی شماست شرح حال قریب بیش از صد تن از بزرگان خاندان سعیدی است و مایه بسی خوشوقتی است که این اثر ارزشمند منتشر شد و در دسترس نسل جوان قرار گیرد زیرا بی شک شناخت نیاکان از ضرورتهای اجتناب ناپذیر هر طایفه می باشد.
از افتخارات هر طایفه و قوم داشتن چهره ها وشخصیت های علمی و فرهنگی و..است و درخشیدن ستارگان فروزان در آسمان تاریخ وعلم وفرهنگ هر طایفه نشانگراستعداد ها،توانایی ها و بالندگی هایی است که در جوهره و نهاد آن طایفه و قومش نهفته است. پس شناخت و معرفی نخبگان از یک سو نشانگر و معرفی آنان به عنوان الگوهای راستین طایفه برای افراد به ویژه جوانان بسیار موثر و مفید است و آنان می توانند گفتار و رفتار و کردار بزرگان را الگوی خویش قرار داده و بر همان اساس عمل نمایند و در نتیجه موجبات پیشرفت علمی، فرهنگی و اجتماعی و تعالی اخلاقی طایفه را فراهم می سازد به همین جهت است که شناخت و معرفی نخبگان اهمیت زیادی دارد و بی جهت نیست که علم و دانش در اسلام دارای چنان ارجی است که به دشواری می توان همتایی برای آن یافت.
با این اعتقاد و با این انگیزه بود با عنوان معرفی شجره نامه یا نسب نامه توصیه و تاکید به نگارش زندگی تمام طایفه سعیدی اصرار داشتیم با علم به اینکه اگر سپاس از هر کس و هر چیزی میسور گردد به دشواری می توان از نخبگان طایفه سپاسی شایسته کرد.
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
امید است با انتشار این اثر ارزشمند مجال و توفیق دیگری دست دهد تا بیشتر و بهتر بتوان خاندان بزرگ سعیدی را شناخت و معرفی کرد.در خاتمه از اثر حاج جعفر سعیدی که در تهیه شرح زندگی خاندان سعیدی مساعی فراوان داشته و از هر گونه همکاری و همراهی دریغ نورزیدند قدردانی به عمل می آید
حاج پرویز سعیدی فر -- مهندس عزت ا... سعیدی
وصف طایفه
تا زمانیکه ترا طایفه است،جان داری عزیز نسبتی باطایفه و رسم دودمان داری عزیز!
تا که جاری بر لـبت حــرف قشنگ(سعـــیدی) همچـو دری پربها،نــام ونشان داری عــزیز!
گــــر دهـــی بینش رسم وره اجـــداد خود راه و رسمـی چــون ره،نامــحرمان داری عزیز!
گــردشی در دفتر دودمــان نما از روی عــشق محمدسعید،محمودخانوجعفرخان باصفاداری عزیز!
شادزی وفــارغ ازچشم سیـــه دل همــــچوگل خاندانی پاینده،دودمانی پرتوان داری عزیز!
جمله درحـــفظ ره خاکت،فـــدای آب و خـاک ملکی چون تهران،دامغان،پرکوه ساری جاودان داری عزیز
سفــر باردگر به یاد دودمان خود نمایی محمدخان دامغانی_محمدحسین بیک و محمد قاسم تهرانی داری عزیز!
کلبه ات گرچه حقیر و خالی از مال و منال در عوض قلبی چو قلب عارفان داری عزیز!
حــاشا کــه بـــگویمت همه افتخــار مائند اما من دل سوخته،مجنون همه ام ای عزیز!
دل غــم دوســت،از دو عــالم خوشتره یک نفر از ما جدا،از هزار مرحم بدتره ای عزیز!
عــمری گذرانــده ایم از عدم درک طایـفه غـــافل بودیـم از حـالشان همیشه، ای عزیز!
انــدر دل شــب زدل بــرآوردن آه در بارگه قاضی حاجات یادگذشتگان خوش است ای عزیز!
آنها خفته اندو ما شبها به کار خود بیداریم چیزی شود عائدشان،دعا و قرآن است ای عزیز!
از آمــد و رفت،روزو شب پیر شدیم کاری نشد،برای طایفه مان،زمین گیر شدیم ای عزیز!
یک عمر پس کار و بی کار دویدن این بود هرگز یادی از گذشته و حال نکردیم ای عزیز!
هــرکس که هوای کــوی یـــاران دارد از سر بنهد آنچه برای طایفه درسردارد ای عزیز!
دل را بــه حــریم یــار می بـاید برد تن رابه فدای یاد می باید کرد، ای عزیز!
به امید وصالشان، ای گلهـــای پرپرشده چون بلبل،ناله ی مستانه داریم، ای عزیز!
زهجران عزیزان گذشته و حال دیوانه ایم به صحرای غمشان کاشانه داریم! ای عزیز!
دلداده ی طایفه ایم و نرفتیم بی راه راهی بجز این نیست خداست گواه، ای عزیز!
از تــربت پــاک عزیزان گذشته و حــال از فضل خدا فیض فراوان داریم، ای عزیز!
در هرچه نظر کنیم نبینیم جز عشق به طایفه لا حــول و لا قــوه الا بــــاالله، ای عزیز!
تــا دم گـــرم(جعفر)در حریم کـوی دوست ای خوشا بر شما که یار جان فشان دارید ای عزیزِ!
- نامگذاری و سابقه تاریخی خاندان دامغانی و علل مراجعت آنان به پرکوه
الف: وجه نامگذاری.........
از ابتدا خاندان دامغانی در دوران شاهان صفوی،افشار،زندی و قاجار به دامغانی شهرت داشتند مرور زمان به القاب «خان )و «بیک» و «صاحب منصب» و « یا غلام حضور» و «امیر نظام» مشهور بودند و آنگاه در زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به«پرکوهی» و در عصر پهلوی یعنی زمان حیات محمود خان و جعفر خان به «سعیدی» تغییر یافت و در حال حاضر حدود 50% سعیدی پرکوهی و 40% سعیدی و 10% به سعیدی فر شهرت دارند.
ب: سابقه ی تاریخی و علل مراجعت دامغانی از تهران به پرکوه
آنچه که از طایفه بزرگ خاندان دامغانی و از نیاکان آنها به جای مانده یا به عبارتی بنیانگذار دامغانی محسوب می شود وجود شخصی شریف،صاحب منصب و پر افتخار بنام«محمد خان دامغانی» است قبل از او هیچ گونه سند و مدرکی که بتوان بازگو کرد یا سعه گذاشت در دست نیست که......
v شخص محمد خان محل تولدش کجا بود؟
v قدمت سکونت او در تهران و دامغان چه وقت بود؟
v آیا هجرت او به تهران وجود خاندان او بود یا موقعیت شغلی؟
یا موارد دیگر................
ولی آنچه مشهود است در شهر دامغان متولد شدند و به دامغانی مشهور بودند و به برخی از شواهد دردامغان هم سکونت داشتند که از املاک شخصی او که زیاد هم بوده می توان این ادعا را ثابت کرد« که یکی از نماینده دامغانی در زمان محمود خان و جعفر خان در ساری و یک نفر در تهران که حاج لطف ا.درتهران سکونت داشتند مراجعه کرده که توسط حاج لطف ا.وکالت کتبی جهت استفاده از ملک و املاک به آنان محول شد و در نتیجه کلیه املاک به دامغانی های مقیم دامغان بخشیده شد»
محمد خان دامغانی از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار بودند لذا به هر دلیلی در تهران در دارلخلافه حکومتی زندگی می کردند و در عصر صفوی از جایگاه ویژه ای بهره می جستند.
تاریخ حضور محمد خان دامغانی و تاریخ خرید زمینهای پرکوه گواه این است که ایشان در دوره شاه صفی پسر صفی میرزا پسر شاه عباس بزرگ«1052 – 1038 ه ق» یا به احتمالی در دوره ی شاه عباس دوم پسر شاه صفی«1077 – 1052 ه ق» در دربار حکومت در وزارت مالیه «خالصجات دولتی» به شغل دیوان بیگی «مامور وصول مالیات» مشغول بودند او با رفت و آمد به پریم علاقمند شدند در نتیجه پرکوه را برگزیدند زیرا در گذشته پریم از جایگاه خاصی برخوردار بود.
بناها و آثارها ی تاریخی مازندران گویای آن است که پادشاهان علاقه زیادی به ساری داشتند طوری که بیشتر طول سال از عمر خود را در مازندران و دودانگه« هزار جریب» سپری می کردند که ذکر نمونه هایی از آن در زیر جهت اثبات ادعا اشاره می شود.Ø
- کاووسیه درپریم فرمان راندندودراواخر مذهب شیعه اختیار کردند ودر سکه هایشان نقش علی ولی الله دیده می شد.
- وجود سلسله باوندی« با مرکزیت پریم« فریم»که از مهمترین خاندانهایی که درمنطقه تبرستان حکومت داشتند معمولا"متصرفات خود را تا قومس«دامغان» کشانیدند، همگی لقب اسپهبد داشتند،ظاهرا" از باقی ماندگان ملوک اشکانی بودند به تشیع در آمدند ودربارشان پناهگاه رجال شیعی بوده است.
- سلسله باوندی که به شرح ذیل در هزار جریب دودانگه حکومت کردند عبارتند از:
v بــــــــــــــاوند 45ه ق 60 ه ق -ســـــــــرخاب اول 68 ه 98 ه ق
v مـهر مـــــــردان 98 ه ق 138 ه ق
v سـرخاب دوم 138 ه ق 158 ه ق
v شروین بزرگ 158 ه ق 200 ه ق
v شـهریار اول 200 ه ق 210 ه ق
v غـــارن اول 210 ه ق 254 ه ق
v رســتم اول 254 ه ق 282 ه ق
v شــروین دوم 282 ه ق 317 ه ق
v شهـــریـــار دوم ه ق 354ه ق
v دارااول 354ه ق 362 ه ق
v شهـریار سوم 362 ه ق 397 ه ق
v سـرخاب سوم 397ه ق 410 ه ق
v غــارن دوم 419 ه ق 466 ه ق
0باوندیان و به روایت مورخان تبرستان 12 تن تا سال 397 ه ق و با نگاه مورخان اسلامی تا سال 466 به مدت 421 سال در پریم حکومت کردند پس از قارن دوم اسپهبد شهریار ملقب به حسام الدوله آغازگر نسل دوم شاهان باوندی اسپهبد یه بود که با انتقـال حکومت از پریم به ساری به مدت 140 سال طول کشید.
- کارن پسر کوچکتر سوخرارابه همراه خودبه تبرستان آورد و در منطقه لپور«لفور سوادکوه» همچنین پریم «فریم بخش جنوبی شهرستان ساری» که قبل از اسلام « پاتشوارش» ودر دوره ی اسلامی «غارنکوه» می خواندند به قارن واگذار کرد و کارن در خانواده انوشیروان ساسانی حکومت پریم را به عهده داشت.
- داعی کبیردرسال«4 – 253 ه ق»که جنگ بین اوواسپهبد قارن پادشاه هزار جریب در گرفت که منجر به پیروزی داعی کبیر شد.
- یعقوب لیث صفاری در شهریور سال «260 ه ق» در پی شکستی که از داعی کبیر خورد پس از سکونت کوتاه از هزار جریب پا به فرار گذاشت.
- داعی صغیر به هزار جریب دودانگه در زمان پادشاهی اسپهبد شهریار حمله کرد آنجا را آتش کشید و پسران اسپهبد شهریار را به گروگان گرفت.-7
- کاوس بن و شمگیردرسال«33 ه ق»به هزار جریب آمد و پناهنده شد.
- فردوسی حماسه سرای بزرگ ایرانی بعدازاینکه عاملان سلطان محمود غزنوی نتوانستنداورادرطوس دستگیر کنند به هرات گریختندو از آنجا به طوس و به تبرستان نزد پادشاه شیعی مذهب باوندی آن دیار به نام اسپهبد شهریار«پادشاه هزار جریب«دودانگه»رفت وبه او گفت که در این شاهنامه همه سخن از نیاکان بزرگ تو می رود بگذار تا آن را به نام تو کنم لیکن او که از بیم تیغ سلطان محمود غزنوی لرزان بود تن به این کار داد.
- باوندیان«پادشاهان هزار جریب )به مدعیان مختلف تخت پادشاهی سلجوقی به پسران قطب الدین محمد خوارزمشاهی پناه دادند.
- اردشیر باوند« 568 – 602 ه ق» در رودبار،آمل، فیروز کوه،دامغان چندین جای ساری،گلپایگان و،پریم بیش از20 منطقه دیگر مازندران قصر داشتند.
- علاقه پادشاهان مغول به مازندران بسیار زیاد بود و آنها رفت و آمد زیادی به هزار جریب داشتند.
- حسن صباح در سال«473 ه ق» در ماه ذی الحجه به پریم آمدند و در دودانگه پایگاه داشتند گوهر قلعه یا جوهر قلعه که اکنون بقایای این قلعه بین احمد آباد و افراچال موجود است که اهالی دودانگه قلعه را کافر قلعه می خواندند.
- سال«973ه ق» شاه طهماسب صفوی حکومت مازندران رابه عهده داشتند و به پریم رفت و آمد زیادی می کردند و در توصیف مازندران گفتند:
نباشد بهتر از مازندران جای
الهی خیمه ی مازن در آن جای
- شاه عباس اول صفوی که مادرشان از مرعشیان تبرستان بودنداوهمه نقاط ایران را یک پارچه تحت یک حکومت واحد مرکزی درآورد.-
- شاه عباس در سال«1005ه ق» مازندران رامانند دیگر مناطق ایران از وجود یاغیان خالی نمود و امنیت را بر سراسر ایران برقرار ساخت او فرمان داد از فیروز کوه تا گرگانراهسازی شود که ساختن این راه در سال«1031ه ق» به اتمام رسید.
- شاه عباس در سال«1021ه ق» دهکدۀ«طاهان»رابه شهر تبدیل کرددرآنجا کاخهای زیبا،دکانها،گرمابه هاوکاروانسراها بنا نمود چندانکه دهکده طاهان در شاه فرح وشادی آفریدو آنرا «فرح آباد»نامید.این شهر در دو سوی رودخانه تجن که از میان آن می گذشت با خیابانهای پهناور و ساختمانهای زیبا در سال «1025 ه ق » رشک شهر های جهان گردید. شاه عباس دستور داد از فرح آباد تا ساری را سنگ فرش کنند و به میرزا تقی وزیر مازندران دستور دادکه ازابتدای سوادکوه تا بر روی رودخانه ها پلها ببندند.
شاه عباس بیشتر در مازندران علی الخصوص در«فرح آبادواشرف» زندگی می کرد تا اینکه در شب پنجشنبه 24 جمادی الاول سال 1038 ه ق در فرح آباد در گذشت و شاه صفی نوۀ او که به ولیعهدی تعیین شده بود جانشین او شد. شاه عباس با 60 سال سن و 24 سال سلطنت در مازندران شهر های اشرف«بهشهر»و فرح آباد را بنا نمود او از شاهان مقتدر تاریخ ایران بود وبا ساختن راههای شاه عباسی در مازندران علاقه اورا به این خطه نشان می داد.
بااین توصیف و با این موقعیت جایگاه فریم در گذشته و همراه بودن محمد خان دامغانی با پادشاهان صفوی در مازندران«ساری و فریم» و مطلع شدن از پیشینه دودانگه به خاطر حضور پادشاهان و حاکمان باوندی و رفت آمد او به خاطر موقعیت شغلی وهم چنین به جهت موقعیت جغرافیایی«ازحیث طبیعت وآب وهوا»که داشت ،راحت تر و مطمئن تر توانست درانتخاب اهدایی«خالصه شاهی» تصمیم بگیردودرنتیجه پرکوه را برگزید تا آیندۀ نیاکان او در این دیار رقم بخورد.
خالصه ی شاهی چیست؟
«خالصه» به طور کلی زمینی که ارباب یک منطقه آنرا از تقسیم بین دهقانان کنار می گذاشت و خود رأسا آن را زراعت می کرد این معنی را در اصطلاح مالیات کشاورزی و توسعا" توسط اربابی یک منطقه به املاک خالصه دولتی ویا سلطانی محسوب می شد و این کار امروز هم به همین عنوان به املاک دولتی مشهور است منشاء خالصه و ریشه این نوع زمینداری درایران به دوره پیش از اسلام مربوط است از اوایل فتوح اسلام،املاک خانواده سلطنتی واملاکی که مالک آنها گریخته یا در جنگ کشته شده بود به خلیفه اختصاص پیدا می کرد و عنوان«صوافی» یافت و صوافی بعد ها مخصوصا" در عهد بنی امیه و صفویه و پس از آن ملک شخصی خلیفه یا اقطاع نزدیکان و خویشان آنهامی شد و بعد از آن به موجب رسم و سنت اراضی صوافی تعلق به خانواده ای یافت که حکومت و خلافت را در دست داشتند.
منشاء پیدایش املاک خالصه را در بین مسلمین در همین سنت باید جست در دوره ی مغول این گونه املاک خالصه از راه غصب و مصادره و انتقال و تصرف عدوانی حکام و سلاطین و اربابان قدرت حاصل می شده است.
در دوره صفویه، املاک خالصه دولتی بوده و کار ضبط و اداره این املاک و نظارت نهایی بر آنها بر عهده«وزیر مخصوص» بوده و مستوفیان و کارکنان این دستگاه با رعایت تکثیر منافع دولت سلطان موظف بوده اند و ارباب املاک و خانات خالصه را مثل املاک وقف عمل می کرده اند.
عواید خالصه نیز اختصاص به مخارج شخصی سلطان داشته است و گاه قسمتی از این املاک را به افراد خاص، مقربان و نزدیکان به عنوان " تیول"واگذار می شد در دوره قاجار از طریق مصادره و
تصرف املاک مخالفان و مدعیان خویش و از راه انتقال و اخذ املاک وزرا و امرایی که مورد سخط واقع می شدند خالصجات تا حد زیادی گسترش یافت و در زمان ناصرالدین شاه تصدی امور املاک خاصه بر عهده یکی از مسوفیان دربار بوده است که عنوان وزیر خالصجات«دیوان خالصات» شهرت داشتند0
اداره ای که برای احیای زمینهای خالصجات در سطح کشور بوجود آمده بود«دیوان دادی» واداره رسیدگی به زمینهای«خالصه خان» در سطح استان«والی»داشتند و انهااز کسانی بودند که در آن زمان متصدی این منصب را به عهده داشتند بعضی مواقع خالصجات انتقالی بوده که از مدتها قبل برای مدت کوتاه یا مادام العمر به اشخاص دیگری واگذار می شد ووصول حقوق دولتی از این گونه املاک از مشکلات تاریخی عمده ی مالیاتی ایران به شمار می آمده است.
واگذاری املاک به اشخاص نیز به دو طریق صورت می گرفت در هر دو صورت منظور دولت جلوگیری از ویرانی املاک مزبور بود که به علت عدم مراقبت دولت و اعمال مالیه روز به روز رو به خرابی می رفت یکی از دو طریق واگذاری این بود که شاه به موجب قباله و فرمان در برابر رسومی چند املاکی را به اشخاص منتقل می نمود و در
حقیقت شاه خود را مالک اصلی املاک دولت می دانست چنان که مظفرالدین شاه قصبه بزرگ« سیاه دهن»تاکستان کنونی واقع بر سر راه قزوین به زنجان و همدان که دارای 2000 خانه و 10 مسجد و 8 حمام و 4 کاروانسرا و 80 باب دکان و مالیات سالانه آن 2000 تومان نقد و 1000 خروار غله و 456 من کاه بود بابت مصارف آبدارخانه شاهی به امین که در دارالخلافه بود به او وا گذار کرد.
طریقه ی دیگر اجاره دادن املاک خالصه به اشخاص این بود که هنوز هم کم و بیش معمول است و مستاجر علاوه بر مالیات مقرر دیوانی مبلغی نقد و مقدار جنس بابت مال اجاره سالانه به دولت می پرداخت.
نمونه قیمت گذاری روستاها در گذشته(خالصه شاهی)در ورامین
ü - رین و باجک 1319 3000 تومان
ü خورین 1317 178269 تومان
ü کتلان 1317 178269 تومان
ü حصار کلک 1317 178269 تومان
ü خیر آباد 1317 88951 تومان
اجاره بهای بعضی از روستاها در گذشته
همانطور گفته شد روستاهای خالصه بیشتر اجاره داده می شد حق اجاره موقع برداشت محصول دریافت می شد دولت بذر مورد نیاز مستاجر را در اختیار او می گذاشت و در هنگام خرمن آنرا وصول می کرد سهم اجاره به صورت نقدی و جنسی که معمولا" شامل غله« گندم و جو » و کاه بوده دریافت می شد در این قسمت به اجاره بهای تعدادی از روستا ها اشاره می شود
نام روستا |
تاریخ |
مدت اجاره |
اجاره بها |
محمودآبا،خیراباد ،صالح آباد،فخر اباد،حصارامیر، مبارک آباد |
1264 – 1250 ه ق |
یکسال |
6000 تومان |
قوچ، خیر آباد، حصار و سعد آباد |
1303 – 1300 ه ق |
3 سال |
نقدی 25785 تومان غله 2340 خروار کاه 2340 خروار |
داود آباد (همرا با آسیا) |
1302 ه ق |
یکسال |
نقدی 3000 تومان گندم 1393 خروار جو 1256 خروار کاه 2512 خروار |
حصار کلک |
1301 ه ق |
یکسال |
نقدی 450 تومان غله 600 خروار کاه 600 خروار |
کبود گنبد |
1301 ه ق |
یکسال |
نقدی 230 تومان غله 212 خروار کاه 212 خروار |
امام زاده جعفر |
1309 ه ق |
یکسال |
2250تومان |
نحوه اداره بهره برداری از روستاهای خالصه
بهره برداری از روستاهای خالصه به شیوه های مختلف انجام می گرفت معمولا" اداره آن با مدیر یا وزیر خالصجات بود املاک روستاها اکثرا" به صورت تیول از طرف شاه به صاحب منصب یااربابان واگذار می شد این اشخاص ممکن بود مدیریت خالصه را با ریاست یک یا چند طایفه و حکومت منطقه یکجا داشته باشند اشخاص مذکور ممکن بود روستاهای خالصه را به صورت اجاره یا عشر در اختیار زارعان هر روستا قرار داده و با آنها قرار داد تنظیم کنند بعضی از اوقات این اشخاص با رعایا قرارداد مزرعه بسته و هنگام برداشت محصول بین رعایا و او به نسبت عوامل تولید زارعی تقسیم می شد
بذر نیز بیشتر موارد ازطرف حکومت در اختیاراجاره کنندگان قرار داده میشد و در اجاره نامه شرط می شد که کشاورزان موظفند تمام بذر تحویلی را کشت کنند و اگر به این شرط عمل نمی کردند 7 تا 10 برابر بذر کشت شده جریمه می شدند اجاره اراضی به صورت نقدی ویا جنسی بود.
باغها بصورت نقدی اجاره می شدند و اجاره انها " جریبانه " نامیده می شد علاوه بر آن آسیا ها و یخچالها نیز هر کدام اجاره ای جداگانه داشته اند که اجاره انها به صورت جنسی ولی اجاره یخچالها نقدی بود سهم غله دیوان می بایست بوسیله کشاورزان تا انبار ده حمل شود . شرط دیگری که معمولا در اجاره نامه قید می شد«تخفیف به مستاجرین در صورت بروز آفات اراضی و سماوی بود» هنگام انعقاد قراردادهای زراعی ماه سنبله ( شهریور ) بود مدیر یا وزیر خالصجات نیز در صورت بروز افات از مبلغی که باید در قبال تیول اراضی به شاه بپردازد تخفیف می گرفت . روستاهای خالصه عموما از بهترین روستاهای این مناطق بودند از محصول خیز ترین اراضی بودند که در اختیار دولت قرار داشت .
مالیات و شیوه اخذ آن در گذشته
تا قبل از استقرار مشروطیت شیوه معمولی اخذ مالیات از ولایات بیشتر بر اساس سیستم تیول بود شاه ایالات مختلف کشور را به اشخاص واگذار می کرد در قبال مبلغ معین ، شخص صاحب تیول فقط خود را در برابر شاه و پرداخت مبلغ مورد نظر به شاه مسئول می دانست و گاهی نیز عواید یک منطقه به یکی از نظر کرده های شاه تعلق می گرفت بدون اینکه او خود را موظف به پرداخت چیزی به حکومت بداند . نماینده حکومت یا صاحب تیول به عناوین مختلف از مردم می گرفت علاوه بر مالیات بر عواید حاصل از کشت و کار و کسب و تجارت به مناسبت های مختلف چون اعیاد ، تولد فرزند در خانواده حاکم و ..... نیز مردم می بایستی پیشکش تقدیم کنند
تا اینکه توسط امیر کبیر مالیات بر اساس« شیوه بنیجه» معمول گردید که بر اساس آن میزان مالیات به تناسب مقدار زمین و آب دریافت می شد .
مالیات به سه صورت در یافت می شد: 1- نقدی 2- جنسی 3-نقدی و جنسی.
1- مالیات نقدی شامل مالیات بر: باغات سرانه احشام می شد به عنوان نمونه مالیات باغها آب یک ورامین در سال 1307 مبلغ 18 قرآن برآورده شده است.
مالیات احشام به شرح زیر بوده:
الف: گوسفند هر راس 5 شاهی
ب: گاو هر راس 1 قرآن
ج: الاغ هر راس 10 قرآن تا یک تومان
د: بز و گوسفند هر راس 15 شاهی تا یک قرآن
مالیات جنسی:
این مالیات بیشتر به طاحونه«آسیا» تعلق می گرفت دارندگان آسیا سالانه مقداری حدود 300 تا 500 من غله می بایستی به عنوان مالیات به حکومت تحویل می دادند0
مالیات هر نفر بر اساس خانوار بوده از5-500 تومان هر یک نفر یک تومان از روستاها می گرفتند که نصف آن برای دولت و نصف دیگر آن مال حکمران ده بود.
اساس مالیات بر واحد زمین ابتدایک دهم بود و بعد یک بیستم سپس به یک بیست وپنجم درصد افزایش یافت و کم کم مقدار آن به 35% رسید به عبارت دیگر از مجموع عایدات یک واحد زراعتی « ده، مزرعه، قصبه » یک سوم آن متعلق به دولت بود.
مالیات نقدی و جنسی:
این نوع مالیات که عمده ترین نوع مالیات به حساب می آمد به اراضی زراعی تعلق می گرفت برای تعیین میزان آن هر چند مدت یکبار از طرف وزارت مالیه« دارایی» با توجه به مقدار آب و زمین ممیزی بعمل می آمد بعد از تعیین مقدار اراضی، میزان آیش و کارم آن مشخص می شد مقدار آب زراعی هر روستا بر مبنای سنگ و ساعت ارزیابی می شد
-1 نان یک من 3 عباسی
-2 گوشت یک من 700 دینار
-3 جو یک 500 دینار
-4 کاه یک من 5 شاهی
-5 شتریک نفر 15 تومان
-6 (هیمه) هیزم هر خروار 5 تومان
-7 یونجه یک دسته 125 دینار
-8 ماست 10 سیر 200 دینار
حقوق یک چوپان 18 تومان و یک نمد و یک چارق و ماهیانه نیز 12 من آرد و 2 چارک کره و یک چارک روغن اضافه می شد.
ترکیب طبقات در دوران گذشته
جامعه اشرافیت به چهار گروه عمده تشکیل می شدند:
v روسای قبایل چادر نشین که سران لشکری و حکام ایالات بطور عمده از میان آنها برگزیده می شدند.
v فئودالهای ساکن در ایالات و سران خاندانهای قدیمی ایرانی -اینان در ساختار حکومت نقش های بیشتری بر عمده داشتند.
v روحانیون مسلمان « شیعه»
v ماموران بلند پایه کشوری «که از سه گروه قبلی در موقعیت پائین تری قرار داشتند»
مالکیت زمین را در چهار نوع معین بود که به شرح ذیل بوده است:
الف: اراضی متعلق به حکومت که اکثریت زمین ها را تشکیل می داد.
ب: خالصه که متعلق به شخص شاه بود، بعضی از این اراضی برای تامین مخارج معینی تخصیص داده می شد و بعضی دیگر تیول به اعضا خاصه شریفه و افراد لشکری که شاه نگه مد نظر بود نگه می داشت .
ج: اراضی متعلق به موسسات روحانی یعنی موقوفات واگذار شده از طرف شاه یا اشخاص دیگر.
د: اراضی متعلق به اشخاص مختلف: این اراضی به صورت 99 ساله به مالکان واگذار می شد تا به نحو دلخواه از آن استفاده کنند در پایان این مدت مالکان مجبور بودند حق مالکیت خویش را با پرداخت عواید یکساله آن به شاه تحویل دهند .
آنچه مسلم است منابع تامین عایدات برای دولت، کماکان همان انواع مالیاتهارایج بوده است.
بعضی از مالیاتها بوده اند که صاحب تیول از پرداخت آنها معاف بودند از جمله مال الجهات یا مالیات مستمر، اخراجات یا مالیات زائد، عوارض حکمی و غیر حکمی ، علوفه و علفه و سلالی و سواری و پیشکش و چریک ، حق السعی یا انعام محصلان مالیاتی و سایر تکلیفات دیوانی و مکالبات سلطانی را می توان نام برد .
منابع درآمد های دولت به طور کلی عبارت بود از ......
- مالیاتها که عمده آن مالیات مستقیم بود که شامل بر مالیات بر اراضی مزروع و مالیات بر احشام و اغنام ، مالیات بر کسبه و اهل حرفه ، مالیات سرشماری و مالیات بر معادن .
- درآمد های دیگر : از قبیل درآمد گمرک ، ضرابخانه و پست و تلگراف ، تذکره ، خالصجات و حق تمبر و حق الامتیاز و امثال آنها بوده است.
موقعیت مکانی« دودانگه و چهار دانگه» در قدیم
بلوک هزار جریب شامل دو قسمت عمده بود یکی چهار دانگه دیگری دودانگه، می گویند هزار جریب به فخر عمادالدوله پسر امام زین العابدین تعلق داشته، او پیش از فوت املاکش را میان سه پسر خود که یکی از آنها از مادر دیگری بود تقسیم کرد. بنابراین به دو برادر با هم چهار ششم یا چهار دانگ و به نابرادری انها دوششم یا دودانگ دیگر رسید. هزار جریب محدود بود از مشرق به ساور و دامغان، از جنوب به سمنان، از مغرب به فیروز کوه، از شمال به بلوک متعدد استر آباد و اراضی جلگه مازندران. دودانگه در جنوب چهار دانگه واقع شده است . از جنوب به کوه بشم که سنگسر را از شهمیرزاد جدا می سازد واز مشرق به کوه دیو تنگه که تا دهکده تودروار دامغان امتداد می یابد، از شمال به بلوک یانسر، از مغرب به وسیله شاهکوه از سواد کوه جدا می شد.
دودانگه چهار بلوک داشت پشت کوه، نهرمان، بنافت و فریم، رودخانه دودانگه از کوه های بشم و جبال مجاور سر چشمه می گیرد و از میان ده پایین کلا جریان می یابد و از راه چهار دانگه جاری و در مشرق ساری به رودخانه تجن ملحق می شود.
و اما فریم
فریم یا پریم شهر کوچکی بود با حصار آجری شبیه به قلعه واقع در جلگه موسوم به پریم جنب رودخانه آشک.قسمت شمال شرقی آن اکنون معروف است به شهر دشت فریم که هنوز آثاری در آن هست و این شهر چنان که یاقوت حموی می نویسد در سنه 600 ه ق مسکونی بوده.
فریم شامل دو محل بوده،جبال دیلم و ناحیه وسیع حوالی ساری، قرا بلوک بنافت جز فریم که ازقدیم بوده با متجاوز از پنجاه قریه که تمام را فریم می گفتند.حدود شمالی و غربی دشت مازندران و سواد کوه و حدود شرقی و جنوبی آن سلسله ای از کوه البرز که از بنافت تا فریم و رودخانه سعید آباد امتداد داشته و این رودخانه مرز آن با هزار جریب بوده است.احتمال قوی این است که شهر فریم در زلزله بزرگ حدود 700 ه ق ویران شده باشد،دهات پر جمعیت آن در آن زمان از قبیل بولا ، قریه محزوب، اساس ، کهنه ده و کاکلو بودند .