شجره نامه خاندان سعیدی

خاندان میرزاآقا سعیدی

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۲ ب.ظ

 

میرزا آقا سعیدی

میرزا آقاا بن میرزا خان، مشهور به مشهدی میرزا آقا در سال 1234 در روستای پرکوه متولّد شد در حال سپری کردن دوران طفولیت بود که پدرو مادرش را از دست داد  نزد عمه اش عالیه خانم رشد کرد،  او پیش عمه اش عزیز به شمار می رفت طوری که در نگهداری او صادقانه و در عین حال حساسیت زیادی به خرج می داد چون اعتقاد داشت او یادگار برادرش است به همین خاطر عمه اش پیشنهاد ازدواج او را با خانم جان (خانم باجی) را مطرح کرد در نتیجه به ازدواج هم در آمدند که حاصل این ازدواج هشت فرزند که چهار پسر و چهار دختر بود پسران شامل: حسن خان، بابا خان، علی خان، اکبر، دختران: ننه، گل باجی، سلطان باجی و حاجیه خانم می باشند.

مشهدی میرزا آقا، از قدی کوتاه، اندامی متناسب، چشمانی گیرا برخوردار بود، بسیار شجاع و سلحشور و پشتیبانی بسیار محکم و استوار برای میرزا خان جان به شمار می رفت روحیهُ ایثار، فداکاری و طایفه دوستی او نه تنها یادگاری به فرزندان خود ارمغان گذاشت بلکه در حمایت از طایفه ی خود زبانزد بود اگر فوت زود رأس همسر و فرزندان جوانش نبود او از عمر طولانی بهره ی بیشتری می جست.

مشهدی میرزا آقا، به خاطر زیری و چابکی و فرم فیزیکی بدنش در کشتی محلی تبحّر افی داشت و در تمام میادین ورزشی و عروسی زمان خود شتی گرفتن نوعی سرگرمی و یی از اران عروسی محسوب می شد کسی با او هم نبرد نبود به خاطر همین علاقهُ زیادی به ورزش داشت و سفارش می کرد کشتی یک نوع خودسازی و تنومندی برای نسل جوان است.

خداوند عمر طولانی با او عطاء کرد چیزی حدود 15 سال به خاطر زندگی روستایی و جذابّیت طبیعی پرکوه باعث شد از این نعمت الهی بیشتر بهره گیرد، در اواخر عمرش گریه زیادی برای فرزندانش می کرد همیشه می گفت: « ای جوانی، ای جوانی ـ کجایی یادت بخیر» همین امر باعث شد در سال 1349 اعصای کهنسالی از او جدا شود و لقاء الله بپیوندد و بدنش در قبرستان پرکوه به خاک سپرده شد.

از صحبتهای سن 60ـ 50 سالگی او « با دشمن در بیفت هر چند قوی باشد، بزن یا بخور، هر دوی آن پیروزی است»

 

                   مرگ من روزی فرا خواهد رسید                   روزی از این تلخ و شیرین ها

 

                  روز پوچی همچو روزان دگر                               سایه ای ز امروز، دیروز ها

 

                                             


   ننه سعیدی  

ننه بنت مشهدی میرزاآقا، مشهور به ننه عمه در سال /2/21288 در پرکوه به دنیا آمد، پس از گذراندن دوران شیرین و زیبای طفولیت و نوجوانی و جوانی را نزد والدین خود سپری کرد آنگاه با آقای تقی عالیشاه افراچالی ازدواج کرد و برای همیشه در این روستا سکنی گزید، که حاصل این ازدواج یک دختر به نام صفیه که در شناسنامه گل چهره می باشد.

  • ·       صفیه: با آقای علی نقی طاهری ازدواج کرد که ایشان به شغل معلمی مشغول می باشد، که حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای علی، فخری، مهدی، مریم می باشند که همگی ازدواج کردند.

صفیه در سال 15/10/1381 به علت بیماری سرطان از خانواده اش جدا شد و در کنار قبر مادرش در آرامگاه امام زاده صالح افراچال آرمیده است.

ننه عمه خانمی خنده رو، دست و دلباز، شریف، مهربان و دوست داشتنی بود مهر او نسبت به طایفه اش آنقدر زیاد بود با توجه به مشکلات مادی منزلش مقّر مناسبی برای فامیلها در افراچال به حساب می آمد او هم از مشکلات زیاد خانوادگی رنج می برد پس از فوت همسرش مادری مهربان برای تنها یادگارش بود. در سال 1353 در افراچال فوت کرد و بدن شریفش را در قبرستان امام زاده صالح افراچال به خاک سپرده شد.

 

  سر قبر او این شعر نوشته است ......

 

کاش می شد عشق را تعبیر کرد                  کاش می شد عمر را تکثیر کرد

روی این گردونه    نا مهر بان                                گرمی   مهر ترا تصویر کرد

 

                                      


 حاجیه خانم سعیدی

حاجیه خانم بنت مشهدی میرزاآقا، مشهور به حاج خانم عمه در سال 1298 در روستای پرکوه به دنیا آمد پس از سپری کردن دوران طفولیت، نوجوانی، جوانی با حاج عبدالصالح سبحانی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک پسر به نام ناصر سبحانی می باشد این پیوند عمر زیادی نداشت در نتیجه منجر به طلاق گردید.

بار دوم با آقای گل محمد اسلامی پیوند جدیدی را در زندگی خود ورق زد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای غلامعلی و گل خانم می باشند ولی خواست خدا آن شد که همسرش خیلی زود از او جدا شد و در سن جوانی به دیار حق شتافت.

  • ·       ناصر سبحانی: در پرکوه متولد شد و در آنجا رشد نمود دوران ابتدایی را تا کلاس ششم سپری کرد آنگاه به خدمت سربازی رفت پس از آن با خانم حاجیه عالیه عالیشاه ازدواج کرد و پس از چند سال به ساری عزیمت نمود و در شغل نظامی در راه آهن مشغول به کار شد حاصل این ازدواج یک دختر به نام شهناز سبحانی می باشد او هم دارای خانواده است عمر این ازدواج طولانی نبود در نتیجه منجر به طلاق شد.
  • ·       همسر دوم: خانم کلثوم نصیری که حاصل این ازدواج یک پسر به نام بیژن می باشد این ازدواج هم پس از چند سال به طلاق انجامید.
  • ·       همسر سوم: خانم طاهره گل شن که حاصل این ازدواج یک پسر به نام بهروز می باشد.

ناصر سبحانی بعد از ازدواج دوم از شغل نظامی در راه آهن استعفا داد به شغل آزاد مشغول شد، فردی دلسوز، مهربان و در عین حال به خانواده اش علاقمند است.

  • ·       غلامعلی اسلامی: فرزند اول از همسر دوم است که در پرکوه به دنیا آمد، به خدمت مقدس سربازی فراخوانده شد ولی به خاطر سرپرستی مادرش معاف شد با خانم زهرا خاتون محمودی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دوازده فرزند به نامهای مینا، علی، ابراهیم، آمنه، زینب، مهدی، حسین، فاطمه، رقیه، احمد، محمد می باشند، فردی بسیار پرتلاش و زحمت ش می باشد و به کشاورزی مشغول می باشد، علاقۀ زیادی به خانواده اش دارد مادر مهربانش در منزل او زندگی می کند از حمایت او برخوردار است بسیار به مادرش علاقمند می باشد.
  • ·       امانی: ملقب به گل خانم تنها دختر خانواده با حاج شاه کرم ولیپور ازدواج نمود که حاصل این ازدواج هفت فرزند به نامهای لیلا، علی، کمال، سکینه، احمد، سمیه، رضا می باشند، به خاطر زیارت خانه خدا به حاجیه گل خانم مشهور است.

        

  گل خانم مادری دلسوز و فداکار دوشادوش همسرش در جهت بقای زندگی تلاش می کند.

حاجیه خانم زندگی پر مشقتی را پشت سر گذاشت ناملایمات دنیا را سپری کرد ولی از دنیا خوب بهره نبرد مادری مهربان برای فرزندانش است و عشق و علاقه به طایفه اش را به خوبی از خاندانش به ارث برده است این مادر مهربان در ساری فوت کرد پس از تشیّع جنازه با شکوه در قبرستان پرکوه آرمید.                                                

           

   زمانه گر بزند اتشم به خرمن عمر          بگو بسوزد که بر من ببرگ کاهی نیست

                                   



  

سلطان باجی سعیدی

سلطان باجی بنت مشهدی میرزاآقا، در سال 1298 در پرکوه به دنیا آمد، پس از گذشت دوران جوانی تن به ازدواج داد.

  • ·       همسر اول ایشان آقای شعبان عالیشاه که حاصل این ازدواج یک دختر به نام طاهره عالیشاه که در شجر نامه همسرش توضیح داده شده است.
  • ·       همسر دوم ایشان آقای شاه بابا که حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای ابراهیم (مشهور به گل آقا) ربابه (ملقب به کبوتر) مهری می باشند.
  • ·       ابراهیم: دوبار ازدواج نمود که همسر اول خانم مریم ولیپور که حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای غلامحسین، مرتضی، هاجر، ماهروضه، فیروزه می باشند که همۀ آنها ازدواج کردند و دارای خانواده می باشند، همسر دوم خانم صفورا اسفیلاری که حاصل این ازدواج پنج فرزند می باشد که ابراهیم در سن 60 سالگی در سال 1378 در پرکوه دار دنیا را وداع گفت و در پرکوه به خاک سپرده شد.
  • ·       ربابه: در پرکوه متولد شد با آقای حاج رحیم رحمانی تلاوکی ازدواج نمود از او پنج فرزند به نامهای فرخ، فخری، فری، حسن، کیا می باشند، ربابه در ساری فوت کرد و در هفت تن میانرود با خاک هم آغوش شد. نام مستعارش کبوتر بود0
  • ·       مهری: به خانۀ خدا مشرف شد به حاجیه مهری مشهور می باشد با حاج حسین رمضانی ازدواج نمود که حاصل این ازدواج پنج فرند به نامهای کیوان، کامران، مهران، زینب، زهرا می باشند.

سلطان باجی به علت فوت همسران خود در این دنیا مشقّت زیادی را متحّمل شد هیچ وقت زندگی راحتی را تجربه نکرد فردی دلسوز، مهربان بود در نتیجه در سال      در گذشت و در قبرستان پرکوه به خاک سپرده شد.

                       

  بگذر تا بگیریم چون ابر در بهاران

                                                                        کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران




گل باجی سعیدی

گل باجی بنت مشهدی میرزاآقا، مشهور به گل باجی عمه در سال6/8/1304 در پرکوه متولّد شد، دوران نوجوانی را سپری کرد آنگاه در سن جوانی با آقای یحیی عزیزی افراچالی تن به ازدواج داد سپس جهت ادامۀ زندگی مشترک با همسرش به روستای افراچال عزیمت نمود و برای همیشه در آن دیار ماندگار شد

حاصل ازدواج آنها پنج فرزند به نامهای ماهتابه، ربابه، رقیه، خاتون، هاجر می باشند.

  • ·       ماهتابه: با آقای محمد روحی پرکوهی تن به ازدواج داد حاصل ازدواج آنها هشت فرزند به نامهای لیلا، معصومه، زهرا، سهیلا، سمیه، نرگس، علی، سعید می باشند.
  • ·       ربابه: با آقای غلامحسین علی نژاد ازدواج نمود حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای مریم، رویا، قاسم، نعمت می باشند.
  • ·       رقیه: با آقای صابر عالیشاه ازدواج نمود حاصل این ازدواج شش فرزند به نامهای ثریا، فرخنده، مرتضی، مجتبی، آمنه، حسین می باشند.
  • ·       خاتون: با آقای رضا عالیشاه ازدواج نمود حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای اعظم، اکرم، موسی می باشند.
  • ·       هاجر: با آقای محمد رضا    ازدواج نمود حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای فاطمه، علی، زهرا می باشند.


گل باجی عمه، مادری فداکار و زحمتکش دوران خود بود به خاطر فعالیت جسمی زیاد تا پایان عمر دچار بیماری روماتیسم پا بود طورکه حرکت و تلاش را از او گرفت و نمی توانست به خوبی راه برود، دختران صبور و دامادهای خوبش او را بی اندازه دوست می داشتند و این علاقۀ مادرانه بیشتر به خاطر نداشتن پسر بود که از او به خوبی حمایت می کردند، گل باجی عمه بسیار بسیار مهربان، خوش رو، خوش اخلاق بود پایان عمر خود را در ساری سپری می کرد و در همین شهر در سا20/8/1376 برای همیشه از طایفه و خانواده اش خداحافظی کرد و در قبرستان امام زاده صالح افراچال به خاک سپرده شد.

   

روی قبرش نوشته اند........                    

 

فقدان مادر بس گران است                          که مادر در حقیقت عین جان است       

چو مادر از بهر ما دور گردید                          چراغ خانمان بی نور گردید

خوش امدی به مزارم نموده ی یادم               بخوان سوره حمد تا کنی شادم

 

 



علی خان سعیدی

 

علیخان بن مشهدی میرزاآقا، در پرکوه متولّد شد سن کودکی و نوجوانی و جوانی را در پرکوه سپری کرد و رشد سریع او باعث شد که جوانی خوش قد و قامت تلقی گردد خیلی زود با طاهره      ازدواج کرد فرزندی از او به یادگار نماند به علت بیماری در سن جوانی به لقاء الله پیوست، مرگ زود هنگام او بزرگترین شوکی بود ه به خانواده اش وارد شد تا پایان عمر پدرش از این مرگ ناگهانی به عنوان یک روز تلخ و ناگوار همیشه یاد کرد.

علی خان، قدی بلند و چشمانی کاملا" شفاف و درشت داشت خانواده او علاقۀ شدیدی به او داشتند او  در روز شنبه 3 جمادی الاولی سال 1370ق مطابق با 21بهمن سال 1329فوت کرذند و در قبرستان پرکوه دفن کردند تا سنّت الهی برای همیشه پایدار بماند.

                

                 

                    تا کی زمصیبت غمت یاد کنیم

                                                                       آهسته زفراقت تو فریاد کنیم

                     وقت است که دست از دهان برداریم

                                                                       از دست غمت هزار بیداد کنیم

 

 

 


بابا خان سعیدی

بابا جان بن میرزاآقا، در پرکوه متولّد شد در سن نوجوانی و جوانی در دامن پدر و مادرش پرورش یافت، خیلی سریع جوانی را سپری کرد و در این رشد از یک وجه تمایزی برخوردار بود، بابا جان از قدی متوسط، بشاش و روشن و از سیمایی جذاب بهره مند بود همانند پدرش علاقۀ زیادی به کشتی محلی داشت و در میادین ورزشی و عروسی کشتی می گرفت، بابا خان به اهل بیت (ع) عشق می ورزید و به ساحت مقدسان ابراز محبت می کرد در سن جوانی در روستای افراچال از بلندی ساختمان به پائین پرتاب شد و در اثر این حادثه بعد از چند روز مقاومت چشم در 26ذیحجه سال 1343ق از این دنیای فانی بست و در قبرستان پرکوه مدفون شد، مرگ زودرس او آنقدر در پدرش اثر گذاشت  نتوانست تحمل کند تا پایان عمر داغدار بود.

 

شعری از زبان پدرش...........

        

  نوگلی پرورده بودم خاک از دستم ربود                       آنچنان در بر گرفت انگار در عالم نبود

 

         سالها زحمت کشیدم تا گلی پرورده شد                  ناگهان پیک اجل آن غنچه را از من ربود

 

منتظر اطلاعات خانوادگی شما هستم تا زندگی نامه کامل شود.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۹
ج س سعیدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی