رسم زمونه....
وقتی پشت سر پدرت از پله ها پائین می روی و می بینی چقدر آهسته می رود...
تازه می فهمی چقدر پیر شده!!!!!
وقتی مادر بعد از غذا ، پنهانی مشتی دارو را می خورد، تازه می فهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید.....
در 10سالگ ....... ،مامان و بابا عاشقتیم!!!!!
در 15سالگی ..... ولم کنین!!!!!!
در 20سالگی.........مامان و با با همیشه میرن رو اعصابم
در 25سالگی........باید از این خونه بزنم بیرون
در 30 سالگی......حق با شما بود
در 35سالگی.......میخوام برم خونه پدر و مادرم
در 40سالگی.......نمی خوام پدر ومادر رو از دست بدم
در 60سالگی ......من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن.....
و این رسم زندگی است.......
چه آرامشی دارد قدر دان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الان .....
خدایا مادر و پدر در حیات را سلامت بدار
خدایا آنهایی که کنارمان نیستند رحمت کن آمین