شجره نامه خاندان سعیدی

رسم زمونه....

سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ب.ظ

وقتی پشت سر پدرت از پله ها پائین می روی و می بینی چقدر آهسته می رود...

تازه می فهمی چقدر پیر شده!!!!!

وقتی مادر بعد از غذا ، پنهانی مشتی دارو را می خورد، تازه می فهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید.....

در 10سالگ .......   ،مامان و بابا عاشقتیم!!!!!

در 15سالگی .....    ولم کنین!!!!!!

در 20سالگی.........مامان و با با همیشه میرن رو اعصابم

در 25سالگی........باید از این خونه بزنم بیرون

در 30 سالگی......حق با شما بود

در 35سالگی.......میخوام برم خونه پدر و مادرم

در 40سالگی.......نمی خوام پدر ومادر رو از دست بدم

در 60سالگی ......من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن.....

و این رسم زندگی است.......

چه آرامشی دارد قدر دان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الان .....


خدایا مادر و پدر در حیات را سلامت بدار

خدایا آنهایی که کنارمان نیستند رحمت کن             آمین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۶
ج س سعیدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی