قدیمهایادش بخیر....
قدیمها حریم خصوصی نبود
حتی حمامش عمومی بود
ولی چشم هیچکس هرزه نبود
او روزا ، پای کسی جلو کسی دراز نبود ، ولی پشت پا زدن هم نبود.
اون روزا ، حرفی توی دلها نبود.
که هیچ ، حرفی هم پشت سر کسی نبود.
اون روزا ، برگر و چنجه و بختیاری نبود.
ژله و پای سیب نداشت ، نون و پنیر بود.
اوج لاسش توی سبزی ، انواع ترشی و آش بود.
اون روزا ، رنگ سال نبود.
مانتو های رنگارنگ نبود ، پیرهن شیک و بی خط و یقه نبود...
هر چی بود توی بقچه بود..
اون روزا ، پیرهن من و داداش نداشت ، هر چی بود برای چند سال و برای همه بود ف
آرزوی یه بچه پوشیدن لباس ، پارسال داداش بود...
اون روزا ، پولی نبود ولی دلها خوش بود ...
خوش به حال اون روزا....
ولی الان شاید همه مون پول داریم ، شاید خونه داریم ، ماشین داریم ، هر چی بخواهیم می خریم.
ولی باز فکر می کنیم یه چیزی کم داریم..کهاون روزا رو نداریم.
افسوس که دیگه دل خوش نداریم.....
کاش اون روزا خریدنی بود ،کاش می شد این روزا رو مثل اون روزا کرد.
باز هم قدیمها مثل همیشه درست گفتن که خوش بحال اون روزا.....
قدیمها ،شبها بالا پشت بام می خوابیدیم و ستاره هارا می شمردیم ودلمون به وسعت ی آسمون بود.
این روزا چشم میندازیم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری ها مونومی شمردیم...
قدیمها ،یک تلویزیون سیاه وسفید داشتیم و یک دنیای رنگی...
این روزا تلویزیونهای رنگی و سه بعدی و یک دنیای خاکستری...
قدیمها ،اگه نون و تخم مرغ تموم می شد راحت می پریدیم و زنگ همسایه رو هر ساعتی از شبانه روز می زدیم و کلی با هاش می خندیدیم..
این روزا ، اگه همزمان درب واحد اونا باز شد بر می گردیم تا که مجبور نشیم باهاش سلام علی کنیم.
قدیمها ،از هر فرصتی استفاده می کردیم که با دوستها و فامیل ارتباط داشته با شیم ، چه با نامه چه کارت پستال و چه حضوری.....
این روزا ،با بهترین دستگاه های رسانه ای هم ارتباط با هم نداریم.
قدیمها ، تو یک محله جدید هم که می رفتیم با دقت و اشتیاق به همه جا نگاه می کردیم.
این روزا ، این کار را از پشت دور بینها ی عکاسی و فیلمبرداری می بینیم.
قدیمها ،یه پنجشنبه جمعه بوده و یک خونه ، پدر بزرگه.با فک و فامیل..
این روزا ،پر از تعطیلی ، ولی و پدر بزرگه ؟؟؟ کو اون فامیل.... تو اون خونه....
قدیمها توی قدیمها مونده...........یادش بخیر